حکایت: ابلیس و فرعون

ابلیس و فرعون

روزی ابلیس نزد فرعون رفت. فرعون خوشه‌ای انگور در دست داشت و تناول می‌کرد.ابلیس گفت: آیا می‌توانی این خوشه انگور تازه را به مروارید تبدیل کنی؟ فرعون گفت: نه.ابلیس به لطایف‌الحیل و سحر و جادو، آن خوشه انگور را به خوشه‌ای مروارید تبدیل کرد.
فرعون تعجب کرد و گفت: احسنت! عجب استاد ماهری هستی.ابلیس خود را به فرعون نزدیک کرد و یک پس گردنی به او زد و گفت: مرا با این استادی و مهارت حتی به بندگی قبول نکردند، آن وقت تو با این حماقت، ادعای خدایی می‌کنی؟

حکایت: این نیز بگذرد

این نیز بگذرد

بزرگی در عالم خواب دید که کسی به او می‌گوید: فردا به فلان حمام برو و کار روزانه حمامی را از نزدیک نظاره کن.دو شب این خواب را دید و توجه نکرد ولی فردای شب سوم که خواب دید به آن حمام مراجعه کرد دید حمامی با ز حمت زیاد و در هوای گرم از فاصله دور برای گرم کردن آب حمام هیزم می آورد و استراحت را بر خود حرام کرده است.
به نزدیک حمامی رفت و گفت: کار بسیار سختی داری، در هوای گرم هیزم ها را از مسافت دوری می آوری و...حمامی گفت: این نیز بگذرد.
یکسال گذشت برای بار دوم همان خواب را دید و دو باره به همان حمام مراجعه کرد. دید آن مرد شغلش عوض شده و در داخل حمام از مشتری‌ها پول می‌گیرد.مرد وارد حمام شد و گفت: یک سال پیش که آمدم کار بسیار سختی داشتی ولی اکنون کار راحت تری داری، حمامی گفت: این نیز بگذرد.
دو سال بعد هم خواب دید. این بار زودتر به محل حمام رفت ولی مرد حمامی را ندید. وقتی جویا شد گفتند: او دیگر حمامی نیست در بازار تیمچه‌ای (پاساژی) دارد و یکی از معتمدین بزرگ است.به بازار رفت و آن مرد را دید گفت: خدا را شکر که تا چندی پیش حمامی بودی ولی اکنون می‌بینم معتمد بازار و صاحب تیمچه‌ای شده‌ای.حمامی گفت: این نیز بگذرد.مرد تعجب کرد گفت: دوست من، کار و موقعیت خوبی داری چرا بگذرد؟
چندی که گذشت این بار خود به دیدن بازاری رفت ولی او آن جا نبود.مردم گفتند: پادشاه فرد مورد اعتمادی را برای خزانه داری خود می‌خواسته ولی بهتر از این مرد کسی را پیدا نکرد و او در مدتی کم از نزدیکترین وزیر پادشاه شد و چون پادشاه او را امین می‌دانست وصیت کرد که پس از مرگش او را جانشینش قرار دهند. کمی بعد از وصیت، پادشاه فوت کرد اکنون او پادشاه است.

مرد به کاخ پادشاهی رفت و از نزدیک شاهد کارهای حمامی قبلی و پادشاه فعلی بود. جلو رفت خود را معرفی کرد و گفت: خدا را شکر که تو را در مقام بلند پادشاهی می‌بینم پادشاه فعلی و حمامی قبلی. گفت: این نیز بگذرد.
مرد شگفت زده شد و گفت: از مقام پادشاهی بالاتر چه می‌خواهی که باید بگذرد؟
ولی مرد سفر بعدی که به دربار پادشاهی مراجعه کرد گفتند: پادشاه مرده است ناراحت شد به گورستان رفت تا عرض ادبی کرده باشد.مشاهده کرد بر روی سنگ قبری که در زمان حیاتش آماده نموده حک کرده و نوشته است این نیز بگذرد.
هم موسم بهــار طرب خیـز بگــذرد
هم فصــل ناملایم پاییــز بگــــذرد
گر نا ملایمی به تــو کـرد از قضــا
خود را مساز رنجه که این نیز بگذرد

رضا رضوی، کارشناس مسائل اجتماعی: حل مسائل اجتماعی بدون تاسیس یک نهاد متولی واحد ممکن نیست

یک کارشناس مسائل اجتماعی گفت: عدم وجود یک‌نهاد متولی مقابله با آسیب‌های اجتماعی موجب پراکندگی مسئولیت در این حوزه شده و در نهایت هیچ‌کسی نمی‌داند درصورتی‌که آسیب‌های اجتماعی کنترل نشود و با آن مقابله مناسب صورت نگیرد چه کسی باید پاسخگوی جامعه و قانون باشد! 


رضا رضوی ، کارشناس مسائل اجتماعی، در گفت‌وگو با پیام زمان گفت:  نبود یک متولی مشخص برای مسائل و مشکلات اجتماعی عملاً شرایط را به سمتی برده است که هر فرد یا گروه و یا جریانی نسخه موردنظر خود را برای رفع مسئله ارائه دهد و در نهایت با پدیده توزیع مسئولیت هم روبه‌رو شویم به آن معنا که هیچ‌کس کاری که باید در برابر اشاعه و گسترش این مسائل باید انجام دهد را به‌درستی به انجام نرساند. 


وی افزود: نتیجه آن می‌شود که در تحلیل پدیده‌ای مثل خیابان‌گردی کودکان با چندین و چند تعریف و حتی چندین راه‌حل متضاد روبرو شویم که در آن برخی کودک خیابان‌گرد و یا خیابان خواب را بزهکار می‌شناسند، برخی وجود او را مانع تحقق شهر خوب می‌دانند عده‌ای در مقابل به سامان دادن حضور او در جامعه می‌اندیشند و در نهایت این کودکان خیابان‌گرد هستند که به هیچ‌کدام از حقوق خود به‌عنوان شهروند در جامعه دست پیدا نکرده‌اند و روزبه‌روز بر تعداد آن‌ها افزوده می‌شود. 


رضا رضوی ادامه داد: پدیده‌های دیگر در حوزه آسیب‌های اجتماعی هم دست‌کمی از این مورد ندارند. عدم وجود یک‌نهاد متولی رفع مسائل اجتماعی در روند قانون‌گذاری و امور تقنینی هم اثر می‌گذارد و هیچ تمرکز جدی بر این مسئله وجود ندارد به‌نحوی‌که ما اساساً نمی‌دانیم آن نهاد جهت دهنده به اجرای قانون مقابله با آسیب‌های اجتماعی که باید سیاست‌گذاری، کنترل و هدایت اجرای سیاست‌ها را بر عهده بگیرد دقیقاً کیست و چطور باید این کار را انجام بدهد؟ 


وی توضیح داد: عدم وجود یک‌نهاد متولی مقابله با آسیب‌های اجتماعی موجب پراکندگی مسئولیت در این حوزه شده و در نهایت هیچ‌کسی نمی‌داند درصورتی‌که آسیب‌های اجتماعی کنترل تشود و با آن مقابله مناسب صورت نگیرد چه کسی باید پاسخگوی جامعه و قانون باشد! 


این کارشناس مسائل اجتماعی تصریح کرد: در این بین مردم نیز به رفتارهای نامتمرکز، پراکنده و کم اثر در حوزه مشارکت‌های اجتماعی روی می‌آورند. یعنی وقتی یک سازمان مردم‌نهاد با چندین رویکرد متفاوت و از چندین و چند نهاد متنافر امکان دریافت مجوز فعالیت در حوزه آسیب‌های اجتماعی را دارد باید منتظر این امر بود که بر اساس سیاست‌های متفاوت سازمانی نهاد ارائه‌دهنده مجوز تصمیم‌گیری و اقدام نماید و همین امر گاهی حتی به تضاد و تقابل سازمان‌ها و نهادها در راستای حفظ منافع رسیده و مردم و نهاد مردم‌نهاد کارکرد خود را به‌مثابه یک بخش از ارگانیسم اجتماعی از دست بدهد و به بخشی از بازی جنگ قدرت نهادهای قانونی تبدیل شود. 


وی گفت: در نتیجه تا وقتی یک‌نهاد، سازمان یا حتی وزارتخانه رسمی و قانونی متولی مقابله با آسیب‌ها و حل مسائل اجتماعی در کشور شکل نگیرد ما به‌صورت روزافزون با این مشکلات دست‌وپنجه نرم کرده و باید آماده روزهای سخت‌تر و پیچیده‌تری در حوزه مسائل اجتماعی باشیم و شاید تنها راه باقی‌مانده که هنوز آزموده نشده و باید قبل از این‌ها به اجرا درمی‌آمد ایجاد مجموعه‌ای بود که بتواند امکانات، فرصت‌ها و اختیارات سازمان‌ها اجتماعی و نهادهای حمایتی را گرد هم بیاورد و برای رفع مسائل اجتماعی برنامه‌ریزی کرده و در پایان پاسخگوی عملکرد خود باشد.

رضا رضوی اظهار امیدواری کرد در حوزه محلی در شهرستان اسلامشهر، هم افزایی دستگاههای مسئول را با رویکرد حل مسئله  شاهد باشیم تا هر چه سریع تر برای مسایل فزاینده اجتماعی این شهرستان فکری اساسی شده و راهکار بلند مدت پیش بینی شود.



کتابهایی که خوانده ام 2/ طاعون نوشته آلبرکامو



کتاب طاعون اثر برجسته نویسنده برنده جایزه نوبل، آلبر کامو است که در سال ۱۹۴۷ به چاپ رسید. در این رمان، شخصیت‌های داستان علیه بی‌عدالتی جهان دست به عصیان می‌زند. کامو درباره این کتاب در نامه‌ای به رولان بارت می‌نویسد: «در مقایسه با رمان بیگانه، طاعون بی گفتگو گذاری است از سرکشی انفرادی به جهان اجتماعی، اجتماعی که باید در مبارزه‌هایش شرکت کرد. اگر از بیگانه تا طاعون راهی در راستای تحول باشد، این تحول در جهان همبستگی و مشارکت است.»

طاعون روایتگر جامعه‌ای است که طاعون‌زده می‌شود. شهر آرام و ساکتی که به ناگاه مورد هجوم موش‌های ناقل بیماری طاعون قرار می‌گیرد و رفته رفته این سیاهی روی تمام شهر سایه می‌افکند. ما در طاعون شاهدِ عینی بازخورد و واکنش‌های متفاوت هر یک از مردم شهر، نسبت به مصیبتی واحد و یکسان هستیم. کتاب رفته رفته تغییرات رفتار و احساسات و حرکت و عصیانی اجتماعی را در مقابل طاعون به تصویر می‌کشد.

طاعون را بخوانید
با دقت هم بخوانید و روی هر فصل آن فکر کنید
چرا؟
چون شما را در قالب یک داستان به اعماق ارتباطات و اندیشه های انسانی می‌برد
حتی بیش از دو بار ارزش خوانده شدن دارد
من در سه دوره مختلف زندگی این داستان را خوانده ام ، نکته مهم این گونه داستانها آن است که با هر بار خوانش در فواصل زمانی متفاوت شما درک جدیدی از آن پیدا میکنید
مثل صد سال تنهایی مثلا
این ترجمه استاد فقید زنده یاد رضا سید حسینی عزیز هم بر زیبایی این اثر بی تاثیر نبود. روحشان شاد