مفهوم کاراکتر بازنده در جریان اصلی رسانه ای فرهنگ عامه در نسبت با اقتصاد توجه


  

لازم می بینم ابتدا هر کدام از سه مفهوم «کاراکتر بازنده» و «اقتصاد توجه» و «رسانه جریان اصلی» را توضیح دهم.

 

"اقتصاد توجه" یا Attention Economy به مفهوم این است که در دنیای امروز، ما با انبوهی از اطلاعات و محتوا در همه جا مواجه هستیم. شرکت‌های بزرگ، تبلیغات و رسانه‌ها برای جلب توجه ما به سوی خدمات و محصولاتشان، از تکنیک‌های مختلفی استفاده می‌کنند.

این تکنیک‌ها شامل استفاده از عناوین جذاب، طراحی صفحات ویدئوها و ارائه محتوای جذاب و جالب و غیره است. بنابراین، اقتصاد توجه به مفهوم این است که توجه افراد به محتوا و خدماتی که ارائه می‌شود، به عنوان یک منبع قدرت برای شرکت‌ها و سازمان‌ها در نظر گرفته می‌شود.

در واقع، اقتصاد توجه به فرآیندی اشاره دارد که شرکت‌ها و سازمان‌ها برای جذب توجه مخاطبان، سعی در ارائه محتوایی با کیفیت و جالب دارند تا بتوانند با این رقابت شدید در بازار، موفق باشند.

 

رسانه جریان اصلی یا Mainstream Media، به رسانه‌هایی اشاره دارد که در جامعه‌ای وسیع تر شناخته می‌شوند و بیشتر نفوذ و تاثیر در آن دارند. این رسانه‌ها عموماً شامل رسانه‌های سنتی مانند تلویزیون، رادیو، روزنامه و مجلات هستند.

از آنجایی که این رسانه‌ها به صورت گسترده در جامعه توزیع می‌شوند و بیشتر از سایر رسانه‌ها دسترسی به منابع و منابع خبری دارند، تأثیر زیادی در تشکیل عقاید و نظرات عمومی دارند. با این حال، برخی افراد معتقدند که رسانه‌های جریان اصلی ممکن است به دلیل تمرکز زیاد بر چند موضوع، کنترل شده توسط نهادهای قدرتمند و یا تحریف خبرها، به عنوان شکلی از پوپولیسم و نابرابری اطلاعاتی در جامعه محسوب شوند.

بعضی افراد معتقدند که رسانه های جریان اصلی بیشتر از هر چیز دیگری به حفظ و حراست از جایگاه خود و تأمین صرفه‌جویی مالی خود اهتمام دارند و از این رو، اخبار را با نظریه‌پردازی و شناور ساختن گاهی تحریف و تغییر می‌دهند تا خوانندگان و تماشاچیان بیشتری جذب کنند. همچنین، این رسانه ها به دنبال پوشش دادن به رویدادها و اخباری هستند که به نظرشان پرطرفداری دارد تا بتوانند نیازهای خود را فراهم سازند.

 

به این ترتیب رسانه جریان اصلی در پی جلب مخاطب بیشتر برای دستیابی به سود بیشتر است. به بیان دیگر، برای رسانه های جریان اصلی در اقتصاد توجه، هدف اصلی شرکت‌ها جذب توجه مخاطبان و افزایش نرخ بازدهی است. برای این منظور، شرکت‌ها باید محتوایی با کیفیت و مطلوب جامعه تولید کنند و از روش‌های جذب توجه مخاطبان، مانند استفاده از عناوین جذاب، ارائه محتوای بصری و بازی‌سازی و نیز شگردهای مختلف مبتنی بر نیازهای روانی و کنترل افکار عمومی استفاده کنند. به باور من رسانه جریان اصلی در پی دامن زدن به یکسان سازی نیز هست تا بتواند جمعیت بیشتری را مورد پوشش محتوای خود قرار دهد.

یکی از مثال‌های خوب برای نمایش اقتصاد توجه، شبکه اجتماعی فیسبوک است. فیسبوک به عنوان یکی از بزرگترین شبکه‌های اجتماعی جهان، با استفاده از روش‌های پیشرفته، توانسته است به یکی از قدرتمندترین موجودیت‌های دنیای تجارت و بازاریابی تبدیل شود.

فیسبوک با ارائه خدمات و سرویس‌هایی با کیفیت، سعی در جذب توجه و ایجاد وفاداری بیشتر مخاطبان به خود دارد. این شبکه اجتماعی با ارائه طرح اعلانات تبلیغاتی هوشمند و جذاب، توانسته است محصولات و خدمات مختلف را به گروه‌های مختلف مخاطبان خود معرفی کند.

فیسبوک با استفاده از الگوریتم‌های پیشرفته و تحلیل داده‌های کاربران، توانسته است دقیقاً نیازهای هر کاربر را شناسایی کند و به آن‌ها محتوای مورد نظر خود را ارائه کند. همچنین با ابزار تبلیغاتی فیسبوک، شرکت‌ها می‌توانند به سادگی با استفاده از روش‌های جذاب و هوشمند، محصولات و خدمات خود را به گروه‌های مختلف کاربران فیسبوک معرفی کنند و توجه آن‌ها را به سمت خود جلب کنند.

کاراکتر «لوزر» هم به شخصیتی گفته می‌شود که در موارد مختلف زندگی خود، به دلایل مختلفی مانند عدم قدرت جذب توجه و نبودهای فردی، با شکست مواجه می‌شود. این کاراکتر معمولاً در فیلم‌ها و سریال‌ها به تصویر کشیده می‌شود و برای ایجاد شناخت و احساس همدردی با تجربیات این شخصیت، استفاده می‌شود.

این نوع از شخصیت‌ها در رسانه‌ها ممکن است تاثیری بر رفتار و تصمیم‌گیری‌های مخاطبین داشته باشد. به عنوان مثال، اگر یک کاراکتر بازنده در یک برنامه تلویزیونی به عنوان فردی بی‌اعتماد به نفس و ناموفق ترسیم شود، ممکن است برخی از مخاطبین به دلیل تمایل به جلوگیری از شبیه شدن به این شخصیت، به سمت تلاش بیشتر در زندگی خود سوق پیدا کنند.

 

به نظر می‌رسد که رابطه بین اقتصاد توجه و کاراکتر لوزر، ضعیف است ولی در واقعیت، این دو موضوع با یکدیگر مرتبط هستند.

به طور کلی، شخصیت‌هایی که در جامعه کمتر مورد توجه قرار میگیرند، بیشتر احتمال دارند که در برابر سایر افراد احساس ناکامی کنند و در نهایت به شکست برسند. اقتصاد توجه نیز به صورت غیرمستقیم، بر روی شخصیت و رفتار افراد تاثیر می‌گذارد.

باید توجه کرد اصطلاح «فریک» و «لوزر» هر دو برای توصیف فردی استفاده می‌شود که نتوانسته است به اهدافش دست پیدا کند، اما با این حال، این دو عبارت در معنای خاص خودشان تفاوت دارند.

فردی که به عنوان "فریک" شناخته می‌شود، یک فرد غیرمعمول یا غیراستاندارد است. این شخص ممکن است به دلیل رفتارهای نامعمول، سبک زندگی غیرمعمول، عقاید جدید و خلاقانه یا تفکرات نوین، از دیدگاه جامعه به نوعی متمایل به عدم قبولی باشد. اما فردی که به عنوان «لوزر» شناخته می‌شود، شخصی است که از نظر جامعه در تلاش برای دستیابی به اهدافش شکست می‌خورد و در نتیجه، به عنوان یک شخص ناکام شناخته می‌شود.

بنابراین، تفاوت اصلی بین دو عبارت «فریک» و «لوزر» این است که در حالی که فردی که به عنوان فریک شناخته می‌شود به دلیل موقعیت غیرمعمول، خلاقانه یا نویده شده است، لوزر شخصی است که نتوانسته است به اهدافش دست پیدا کند و در نتیجه، به نوعی با شکست مواجه شده است.

 

 

در رسانه جریان اصلی نیز، کاراکتر لوزر در بسیاری از موارد به تصویر شخصیت‌هایی که در زندگی خود با شکست مواجه می‌شوند، اشاره دارد و در بسیاری از موارد با افرادی که در زندگی خود به موفقیت نرسیده‌اند، همراه شود.

از سوی دیگر، اقتصاد توجه در رسانه جریان اصلی به عنوان یک مفهوم مثبت شناخته می‌شود. در حال حاضر، رسانه‌های جریان اصلی از جمله تلویزیون، فضای مجازی، رسانه‌های اجتماعی و سایر پلتفرم‌های آنلاین، نقش بسیار مهمی در اقتصاد توجه ایفا می‌کنند.

مفهوم کاراکتر بازنده در جریان اصلی رسانه‌ای به عنوان فردی است که در مقابل وضعیت‌های مختلف، نظیر فرصت‌های شغلی، تحصیلات، درآمد و زندگی خانوادگی، دچار ناکامی شده و توانایی پاسخگویی به چالش‌های زندگی را ندارد.

 

در این رابطه، نقش رسانه‌ها بسیار حائز اهمیت است. رسانه‌ها در انتقال اطلاعات و تصاویر از دنیای اطراف به مخاطبان خود، تأثیر قابل توجهی بر روی نگرش و رفتار افراد دارند. در اینجا، اقتصاد نیز نقش مهمی در شکل‌دهی به نگرش افراد نسبت به کاراکتر بازنده دارد.

اگر در جامعه‌ای اقتصاد پویاست و رونق دارد، شخصیت‌های بازنده بیشتر از فرصت‌های شغلی و توانمندی‌های خود بهره‌مند می‌شوند و این باعث می‌شود که رسانه‌ها نیز بیشتر به گوش دادن به داستان‌های موفقیت تمایل داشته باشند.

اما در جامعه‌ای با اقتصاد ضعیف، شخصیت‌های بازنده بیشتر دچار مشکلاتی همچون بیکاری، فقر و عدم دسترسی به فرصت‌های شغلی می‌شوند و رسانه‌ها نیز بیشتر به گوش دادن به داستان‌های ناکامی تمایل دارند.

بنابراین، در جامعه‌های با اقتصاد پویا و رونق، رسانه‌ها بیشتر به ارائه مطالبی درباره افراد موفق تمایل دارند ولی در جامعه‌های با اقتصاد ضعیف، رسانه‌ها بیشتر به ارائه مطالبی درباره افراد بازنده تمایل دارند.

در جوامعی که رسانه‌ها به داستان‌های موفقیت تمرکز می‌کنند، انگیزه و اعتماد به نفس افراد بیشتر می‌شود و آن‌ها تلاش بیشتری برای رسیدن به هدف‌های خود خواهند کرد.

استفاده از شخصیت لوزر در رسانه های اصلی جوامعی که اقتصاد پویا و موفق ندارند، برای ایجاد همزادپنداری در مخاطب و جلب توجه مخاطب استفاده شود. چرا که آنچه مشکل شخصیت بازنده است در واقع مسئله زندگی روزمره شخص مخاطب نیز هست. این یگانه پنداری مخاطب با شخصیت بازنده به افزایش توجه و در نتیجه رونق اقتصاد توجه در بین این دسته از مخاطبان شدت می بخشد.

اما در نهایت می توان انتظار داشت، در جوامعی که رسانه‌ها به داستان‌های افراد بازنده تمرکز دارند، افراد با اعتماد به نفس کمتری تلاش خواهند کرد و این در نهایت می‌تواند به تضعیف اقتصاد و فروپاشی اجتماعی منجر شود.

از سوی دیگر با توجه به اینکه رسانه‌ها تأثیر پذیرند و می‌توانند نگرش جامعه را شکل دهند، باید به دنبال ارائه داستان‌های متنوع باشند. به عنوان مثال، رسانه‌ها نباید فقط به داستان‌های موفقیت تمرکز کنند، بلکه باید به داستان‌های شخصیت‌های بازنده نیز توجه کنند و راه حل‌های مناسبی برای آن‌ها پیدا کنند.

همچنین، رسانه‌ها باید به ارائه داستان‌ها و اخباری درباره فرصت‌های شغلی و توانمندی‌های جدید نیز توجه کنند تا اینکه جامعه به دنبال تحقق رویاهای خود باشد.

داستانهای متنوع مخاطب های بیشتری را به خود جلب می کند و پوشش سلایق بیشتری را موجب می شود و باعث ایجاد گردش اقتصادی بیشتری در حوزه اقتصاد توجه می شود.

رسانه جریان اصلی با نمایش شخصیت بازنده یک دیگری  نیز خلق می کند. دیگری‌ای که عامل شناسای خود ِمخاطب نیز تبدیل می گردد. در نسبت با این دیگری بازنده، مخاطب نسبت خود را با لوزر یا وینر بودن تعیین می کند.

این را هم نباید از قلم انداخت که رسانه جریان اصلی نیازی به آگاه سازی مخاطب به هر چیزی که مانع توجه مخاطب می شود ندارد و اغلب در پی آگاه سازی نیست. نمایش لوزر به نوعی هشدار هم می تواند تعبیر شود که در آن رسانه جریان اصلی مخاطب را از لوزر شدن بر حذر می دارد اما وینر یا شخصیت برنده را مطابق نُرم و هنجار مورد نظر خود برای کسب سود بیشتر معرفی میکند.

برای آینده 1

باید برای تو که از آینده ای دور داری این نوشته ها را می خوانی بنویسم. شاید اگر گذشتگانی بودند که برای ما می نوشتند در دامی که اکنون گرفتار آن هستیم نبودیم.

امروز 13 مرداد 1400 شمسی در ایران است. خلاصه وضعیت این است که جهان با دردی عجیب گرفتار شده است و اینجا که من زندگی می کنم زخمی تر از دیگر جاهای جهان است.

بیماری کرونا از یک روز مثل تمام روزهای دیگر در اسفند سال 98 اعلام عمومی شد. ما که آن موقع در دنیای خبر بودیم فکر کردیم حتما مثل یک ویروس آنفلوآنزای انواع جدید است و می آید و می رود و ما را تنها می گذارد. دست به تلفن و صفحه کلید شدیم تا اولین رسانه ای باشیم که این خبر را به مردممان مخابره می کنیم . 

پیگیری اولیه من با یکی از کارشناسان بیماریهای نوپدید وزارت بهداشت بود. امیدوارم کرد به اینکه به هر حال مشابه  این بیماری در کشور وجود داشته و قبلا مقابله شده و آمادگی داریم. اما ته صدایش حس می کردم می خواهد بگوید خودتان را برای تغییر آماده کنید . زندگی دنیا به قبل و بعد از کرونا تقسیم خواهد شد . و همین طور هم شد.


در این عکس ها منم که لباس محافظ پوشیده ام که از گزند این بیماری در امان باشم غافل از آنکه این بیماری را هیچ مانعی نمی تواند مهار کند 

در بازدید از آسایشگاه سالمندان کهریزک بخش کرونایی ها - فارغ از دنیا در حال تهیه گزارش 





نهضت اجتماعی جوانان، هوایی تازه در فضای مدیریت کهنه و خسته کشور/ جنبشی که پای کار حل مسائل مردم است


سه شنبه ۱۰ دی ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۰۵ اجتماعی/   زنان، خانواده و جوانان


کم‌توجهی به نقش جوانان در تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌ها موجب آن شده که جمعی از جوانان در ایجاد «نهضتی اجتماعی» هم آوا شوند.

به گزارش خبرنگار حوزه جوانان گروه اجتماعی خبرگزاری آنا، دوران جوانی در مابین دوران کودکی، نوجوانی، میانسالی و کهنسالی دوره‌ای متفاوت و سرشار از انرژی و 

تلاش و توانایی است که اگر در مسیر درست قرار گیرد، می‌تواند تاثیر بسزایی در زیست اجتماعی شخص، خانواده و جامعه بگذارد.

از سوی دیگر پنجره‌ای از فرصت جمعیتی در کشور رو به سوی جوانی گشوده شده است که اگر سیاستگذاری درستی در استفاده از این فرصت صورت گیرد، به باور قریب به اتفاق کارشناسان، می‌تواند سکوی پرشی برای پیشرفت و توسعه کشور برای دهه‌های آینده پدید بیاورد.

با وجود همه شعارها و وعده‌ها اما، هنوز آنطور که شایسته است این توجه و استفاده از این حجم انرژی جوانی در کشور محقق نشده است. این کم‌توجهی به نقش جوانان در تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌ها موجب آن شده است که جمعی از جوانان در ایجاد «نهضتی اجتماعی» هم آوا شوند. 

حل مسائل مردمی به یک نهضت اجتماعی نیاز دارد 

«نهضت اجتماعی جوانان» یک جنبش مردمی است که برای بازتعریف مدلی جدید از حکمرانی ایجاد شده است. این مدل جدید از حکمرانی منطبق بر فعال کردن لایه‌هایی از فعالان اجتماعی برای ایجاد حلقه اتصال میان مردم و حاکمیت است. این نهضت در فعالیت اجتماعی رویکردی مسئله محور دارد و در وهله اول در تلاش است تا فعالان اجتماعی را پای کار حل مسائل مردم بیاورد. مسائل بر زمین مانده‌ای که به دلایل مختلف از قبیل بروکراسی اداری، عدم توزیع عادلانه امکانات و ثروت، اشتباهات ساختاری و دیگر عوامل مشابه مرجعی برای حل و فصل آنها وجود نداشته یا در حل آنها ناکارآمد بوده است . 

به زبان ساده‌تر این نهضت در پی آن است که با استفاده از تجربیات نهضت‌های قبلی مثل نهضت سوادآموزی، نهضت جهاد سازندگی و نهضت دفاع و امنیت، نهضت حل مسائل بر زمین مانده مردم به دست خود مردم را پدید آورد و میدانی جدید برای حرکتهای مردمی ایجاد کند.

نهضت اجتماعی جوانان در مرحله نخست خود، سعی در شناسایی فعالان اجتماعی دارد زیرا گام‌های بعدی برای پیشرفت منطقه‌ای را باید همین فعالان بردارند. فعالانی که  در بیشتر زمان‌ها بی‌اطلاع از هم و بدون یک نگاه جامع به اجتماع و عرصه فعالیت خود، بعضاً حتی مشغول فعالیت‌هایی هستند که از میزان اثرگذاری بالای آن در صورت مدل‌سازی و تکثیر بی‌اطلاعند.

دستگاه‌های همکار با نهضت اجتماعی جوانان

برای شناسایی این فعالان اجتماعی در گام نخست فعالیت، این نهضت البته از همکاری با مجموعه‌های متعددی همچون کمیته امداد امام خمینی(ره)، سازمان حفاظت محیط زیست، وزارت ورزش و جوانان، وزارت تعاون،کار و رفاه اجتماعی، قرارگاه‌های بسیج سازندگی و پیشرفت و آبادانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و مجموعه‌های مرتبط با فعالیت‌های اجتماعی ناگزیر بوده است.

هشت عرصه برای شروع شناسایی و شبکه‌سازی فعالان اجتماعی تاکنون در این نهضت در نظر گرفته شده است که عبارتند از «کسب و کار و کارآفرینی و رفاه اقتصادی»، «نشاط و تفریح»، «مطالبه گری»، «سلامت»، «محیط زیست»، «آموزش و فناوری»، «ورزش» و «گردشگری».

این نهضت همایش‌هایی را با عنوان «عهدواره پیشرفت منطقه‌ای» در استان‌های مختلف کشور برگزار می‌کند تا محملی برای شناسایی و البته معرفی الگوهای موفق فعال در حوزه‌های هشت گانه فعالیت‌های اجتماعی پدید آورد.

در این سلسله همایش‌ها که به صورت استانی و با حضور فعالان اجتماعی هر استان و با ارائه مدل‌هایی از فعالیت‌های موفق اجتماعی برگزار می‌شود، نهضت اجتماعی سعی در معرفی فعالیت‌های اثرگذاری دارد که دارای سه ویژگی مهم مردمی بودن، دارای خلاقیت بودن و داشتن قابلیت مدل‌سازی و تکثیر باشند.

تاکنون و در آذر و دی  ماه سال جاری، عهدواره پیشرفت منطقه‌ای در استان‌های بوشهر، تهران، گلستان، خراسان رضوی، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد برگزار شده و چهارشنبه و پنج‌شنبه هرهفته چند استان میزبان برگزاری این همایش منطقه‌ای است.

در نتیجه برگزاری این همایش‌ها تا کنون شبکه‌ای از فعالان اجتماعی حول هسته‌ای از جامعه نخبگان اجتماعی شکل گرفته و میزان افراد عضو این مجموعه‌ها در حال افزایش است. با توجه به منطقه‌ای بودن فعالیت‌های این نهضت، شناسایی مسائل مبتلابه هر منطقه، بر خلاف روندهای رایج در دیوانسالاری، از خود منطقه اتفاق افتاده و خود مردم همان منطقه برای حل مسئله محلی خود بسیج می شوند. 

خطری که نهضت اجتماعی جوانان را تهدید می‌کند

هرچند فعالیت‌های جمعی و نهضت‌گونه تاکنون و در تاریخ انقلاب اغلب به موفقیت‌های قابل توجهی دست پیدا کرده‌اند، اما یک تهدید دائمی بر این فعالیتها سایه افکنده است. تبدیل شدن به سازمان و گرفتار شدن در ساختارسازی و نهادسازی در قالب جنبش‌های مردمی، آفتی است که نهضت‌ها را از بقا و حیات و استمرار فعالیت‌ها باز می‌دارد.

از سوی دیگر محصور و منحصر ماندن دامنه فعالان اجتماعی عضو نهضت در بخشی خاص از بدنه اجتماعی می‌تواند، تجربه‌ فعالیت‌های قشری قبلی را تکرار کرده و منجر به ضعف و اضمحلال نهضت در طولانی مدت شود.

همچنین توجه بیشتر به فعالیت‌های رسانه‌ای و اطلاع‌رسانی از دیگر لازمه‌های فعالیت این نهضت به نظر می‌رسد و بدون اطلاع‌‌رسانی دقیق نمی‌توان انتظار داشت موج حرکت مردمی در پیوستن به این نهضت پدیدار شود.

باید امیدوار بود که در مسیر تحقق گام دوم انقلاب که محور آن را جوانان و فعالیت‌های ایشان تشکیل می‌دهند، نهضت اجتماعی جوانان برای حل مسائل مردم، نفسی تازه باشد.

انتهای پیام/۴۰۷۶/


حاشیه های گزارش 

این یادداشت را برای معرفی نهضت اجتماعی جوانان نوشتم. نه به خاطر اینکه رابط وقت این نهضت در جنوب غرب تهران بودم بلکه به این دلیل که باور داشتم این نهضت اگر درست هدایت شود می تواند اثر گذاری عمده ای بر فعال کردن بدنه مردم برای حل مسائلشان پدید بیاورد. تا روز نوشتن ای حاشیه، هنوز موفق نشده ام با همکاران خودم در نهضت نسشت خبری که دلخواهم است برگزار کنم و حسابی دیر شده است . 24 اردیبهشت 99

لینک یادداشت در آنا

اجرای قانون هوای پاک دغدغه هیچ سازمانی نیست/ بهانه فراهم است؛ مشکلات مالی!

متولیان اجرای «قانون هوای پاک» شرایط اقتصادی کشور و عدم تامین و تخصیص منابع مالی را دلیل اصلی عدم اجرای کامل این قانون عنوان می‌کنند.

به گزارش رضا رضوی خبرنگار حوزه محیط زیست گروه اجتماعی خبرگزاری آنا، افزایش روزافزون تولید و تردد خودروها و تاثیر تغییرات اقلیمی و نابودی جنگل‌‌ها و مراتع و ریه‌های تنفس زمین، شرایط بغرنجی را برای حفظ و کنترل سلامتی هوا پدید آورده است؛ در این میان ایران و به‌ خصوص کلانشهرهای کشور ، از این شرایط بغرنج در امان نبوده‌اند. 

هزینه‌های سنگین آلودگی محیط زیست 

هزینه‌های تحمیل شده به کشور به دلیل افزایش حجم آلاینده‌ها اعم از بیماری‌های تنفسی و مرگ و میر ناشی از آن و تعطیلی مدارس و ادارات و دانشگاه‌ها، روز به روز افزایش یافته و زنگ هشدار لزوم ایجاد قوانین برای این معضل را به صدا درآورده است.

در این بین با گذشت دو سال و ۴ ماه از تصویب قانون هوای پاک و ابلاغ این قانون برای اجرا، در شرایط مختلف نشانه‌های متعددی از ناکارآمدی احتمالی این قوانین یا عدم توانایی مجریان آن خود را نمایان می‌سازد.

مسئله کدام است ؟ ناهماهنگی یا ناتوانی دستگاه‌های مسئول اجرای قانون 

اجرای قانون هوای پاک ۲۱ دستگاه مسئول داشته و پر واضح است که بیش از هر قانون دیگری نیاز به هماهنگی برای اجرا دارد. بدون وجود این هماهنگی، تلاش برای اجرای این قانون نه تنها به نتیجه نخواهد رسید بلکه هزینه‌های اضافی را به بدنه کشور تحمیل خواهد کرد. حال اگر دستگاه‌های مسئول در جورچین اجرای این قانون در محل مناسب قرار نگیرند و به وظایف تعریف شده در این قانون عمل نکنند، شکل کاملی از تصویر هوای پاک ایجاد نخواهد شد.

با یک بررسی ساده مثال‌های متعددی از این ناهماهنگی‌ها را می‌توان مطرح کرد؛ تصور کنید سازمان محیط زیست استانداردهای متفاوتی از سازمان استاندارد ایران را تعیین کند و یا شرکت‌های عمده خودروساز نتوانند یا نخواهند به افزایش کیفیت‌ خودروهای تولیدی خود دست زده و میزان آلایندگی خودروها را تا حد استاندارد پایین بیاورند؛ از طرف دیگر وزارت نفت توان یا اراده تولید سوخت با کیفیت مصوب استاندارد در قانون را نداشته باشد، به اینها بیفزایید دولت هماهنگی‌های بین دولتی یا به اصطلاح دیپلماسی محیط زیست برای کنترل و متوقف ساختن ایجاد و گسترش کانون‌های ریزگرد بین‌المللی را در اولویت‌های خود نداند. این‌ها مواردی هستند که به همراه عدم همکاری مناسب مردم، معجون ناهماهنگی می‌شود که نتیجه‌اش این است: «با یک وارونگی هوا در ایام فصول سرد، چند هزار نفر روانه بیمارستان و کلی اداره و سازمان و دانشگاه و مدرسه در بخش های مختلف کشور تعطیل می شوند.»

سرعت تخریب محیط زیست تصاعدی بالا می‌رود 

البته این بخشی از ماجراست. علاوه بر ایجاد هزینه‌ها، با معطل ماندن بخشی از اجرای قانون هوای پاک، یک شکل کاریکاتوروار از این قانون پدید می‌آید که حجم نامتوازنی از اقدام‌های بدون تاثیر نتیجه آن است .

سرعت تخریب هوایی که تنفس می‌کنیم معطل عدم اجرای قانون نمی‌ماند. نابودی جنگل‌ها و عدم بازسازی و جایگزینی آنها، افزایش بیش از حد کنترل کانون‌های بحران در بیابان‌زایی، نه تنها امروز که از همین حالا آینده‌ای دشوارتر را برای نسل‌های بعد به نمایش گذاشته است.

چه باید کرد؟

عنوان می‌شود که شرایط اقتصادی کشور و عدم تحقق، تامین و تخصیص منابع مالی، دلیل اصلی عدم اجرای کامل "قانون نفس" یا همان قانون هوای پاک است. بهترین کار در این شرایط، آن است که با بررسی مجدد این قانون، هر دستگاه، دستورالعمل‌هایی برای اجرای بخش‌های مهم‌تر و زیربنایی این قانون را فراهم آورد.

اینکه عدم اجرای قانون هوای پاک به مشکلات مالی گره بخورد شاید کمی بی‌تدبیری باشد زیرا با کمی صرفه‌جویی در هزینه‌کردهای هر کدام از دستگاه‌های مسئول، می‌توان شاهد عملکرد بهتر دستگاه‌ها و نهادها در این زمینه و اجرای بهینه این قانون بود.

شاید بهتر است کارگروهی مشترک از مجموعه دستگاه‌های مسئول پدید آید تا هماهنگی بیشتر و جدی‌تری برای اجرای این قانون مهم ایجاد شود.

بدون جلب مشارکت مردم، اجرای هیچ قانونی میسر نیست. باید راهی برای مشارکت بیشتر مردم در اجرای بخش‌های عمومی این قانون پیدا کرد.

هرچه هست، تا دیر نشده قانون نفس را باید اجرا کرد؛ این یک انتخاب نیست بلکه یک اجبار اجتناب‌ناپذیر است.


حاشیه گزارش

موضوع ساده است و پس زمینه این گزارش در خود آن آشکار است. شرایط محیط زیست و تهدیدهای زیست محیطی آنقدر واضح در مقابل چشمان ما رژه می روند که کمتر پوششی توان پوشاندن آن را دارد. 

اساسا محیط زیست پیوست هیچ حا نیست و اولویت هیچ سازمانی در طراحی پروژه ها بر روی آن قرار ندارد. شاید مدیریت روزمره و کوته بینانه و کوتاه مدت آفتی است که همه چیز ما را از بین خواهد برد.

لینک گزارش در آنا