در خیمه شب بازی جمعی روی صحنه هستند و عده ای آن بالا دارند دست و پای این افراد روی صحنه را تکان می دهند. این بازی افراد روی صحنه هیچ منفعتی برایشان ندارد و حتی نعمت ظاهری زنده بودن را هم از آنها دریغ می کنند و آن که می رقصاند زنده است و حرکت می کند.
داشتم فکر میکردم آیا ما هم عروسک خیمه شب بازی هستم یا بازیگردان این نمایش ها به شمار می آییم؟
این چند خط اگر نتواند گذشته و حال را تغیر دهد قطعا روی آینده تاثیر خواهد داشت و آن اینکه :
باران خون و خنجر،گفتی و شد مکرر
شاعر خموش دیگر! (باران مگو،بباران!)
بهتر است ببارانم تا منتظر باران باشم یا ببارم شاید