پرستاران هم نیاز به «پرستاری» دارند/ بی‌پناهی پناه بیماران


 چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۰۸
بی‌راه نیست اگر گفته شود پرستارانی که صبورانه مشکلات را تحمل می‌کنند و در این شغل دوام می‌آورند، به وجدان خودشان تکیه کرده‌اند و امیدوار به همت مسئولان مربوطه و برنامه‌ریزان برای حل مشکلاتشان هستند.

به گزارش خبرنگار حوزه بهداشت گروه اجتماعی خبرگزاری آنا، همیشه می‌گوییم خدا به هیچ کس بیماری و بلا ندهد، اما حتما برای همه ما پیش آمده که خودمان یا یکی از بستگانمان در بیمارستان باشد و برای عیادت یا به عنوان همراه ساعاتی را در بیمارستان بگذرانیم. حضور پرستاران در این ساعت‌ها برای ما، آنقدر طبیعی به نظر می‌رسد که گاهی حتی حضور آنها را از یاد می‌بریم.

هر ساله به مناسبت روز میلاد حضرت زینب سلام‌الله علیها و روز پرستار، خیلی جاها پر می‌شود از پیام‌های تبریک و تهنیت این روز مبارک. البته این روز، موعد پر برکتی هم هست. اما در بین این تبریک گفتن‌ها خوبست نگاهی هم به این سختی‌های این شغل بیاندازیم. 

نقطه تماس در هر موضوع و زمینه‌ای، جایی است که از یک طرف بیشترین اصطکاک و تماس را با طرف دیگر برقرار می‌کند. شغل پرستاری دقیقا نقطه تماس شبکه درمانی با مراجعان آن یعنی بیماران است. فرد بیماری که احتمالاً کلی با درد دست و پنجه نرم کرده، برای مراقبت به دست پرستاری سپرده می‌شود. مشکلات بیمار در کشور ما گاهی بیشمار است و غالباً پرستار است که تمام مسائل خود را کنار می‌گذارد تا کمی از دردهای بیمارش را التیام بخشیده و آن را سبک کند . 

این قشر پر تلاش در کشور ما مشکلات بسیاری دارند که حل بعضی از آنها یک همت جدی می‌خواهد و بعضی از آنها را شاید ضمیمه همیشگی این شغل پر ارزش باید دانست.

پرستار کم داریم؛ حدود ۱۷۰ هزار!

برابر آماری که سال گذشته سخنگوی وزارت بهداشت اعلام کرد، پرستاران فعال در بخش دولتی، هم اکنون در وزارت بهداشت، مجموعاً ۱۲۵۳۶۹ کادر پرستاری شامل کارشناسان پرستاری و پرستاران دارای مدارک بالاتر، فارغ التحصیلان رشته‌های اتاق عمل، هوش‌بری و دارندگان مدارک بهیاری، کمک پرستاری و کمک بهیاری در حال فعالیت هستند. با در نظر گرفتن پرستاران بخش غیر دولتی تعداد پرستاران تا حدود ۲۰۰ هزار نفر اعلام شده است. با این وجود هنوز برای رسیدن به استانداردهای پذیرفته شده با کمبود بالغ بر ۱۷۰ هزار پرستار روبه‌رو هستیم. یعنی حدوداً تعداد پرستاران، حداقل باید دو برابر شود.

کمبود پرستار ریشه بسیاری از مشکلات این قشر زحمتکش است

گفته می شود که بر اساس استانداردهای پذیرفته شده باید حداقل سه نفر پرستار به ازای هر هزار نفر جمعیت داشته باشیم، این عدد در ایران، میانگین یک پرستار به ازای هر یکهزار نفر است. کمبود پرستار شاید مهم‌ترین مشکل عمده در این قشر باشد. عدم وجود تناسب میان تعداد تخت‌های پرستاری و تعداد پرستاران موجب بالا رفتن میزان و فشار کاری می‌شود.

گفته می‌شود گاهی پرستاران برای انجام امور بیمارستانی، تا ۱۸ ساعت در هر شیفت کاری فعالیت می‌کنند. اساساً پرستاری جمعه و روز تعطیل نمی شناسد.این شغل را باید یک شغل ۲۴ ساعته در ۷ روز هفته به‌حساب آورد. میزان مرخصی و امکان حضور در برنامه‌های خانوادگی و یا شبیه به آن برای این قشر بسیار پایین است. نگرانی عدم حضور در کنار فرزندان کم نیست . روزخوابی‌های بعد از شیفت خیلی وقت‌ها موجب سردی روابط بین زوجینی که یکی یا هر دوتایشان پرستار باشند می شود.

عدم تناسب میان حقوق و حجم کار پرستاری

اگر به عدم پرداخت به موقع حقوق مزایای پرستاران که گاهی پیش می‌آید اشاره نکنیم، عدم تناسب میزان حقوق و مزایای دریافتی متناسب با شرایط پر استرس و پر خطر کاری در این شغل کاملاً مشهود است. بارها شنیده‌ایم که در مقایسه با پزشکان، رده شغلی پرستاری، حقوق بسیار  بسیار پایینی دارد.این تناسب و نوع پرداخت حقوق در زمینه شغل پرستاری در دنیا کم نظیر است. این موضوع خود بسادگی می‌تواند میزان انگیزه حضور و تداوم در این شغل را برای افراد کاهش دهد.

کمبود پرستار مانع بازنشستگی هم شده است

پرستاران به دلیل کمبود پرستار از مزایای بازنشستگی پیش از موعد هم محروم مانده‌اند. چند سالی است بازنشستگی پیش از موعد پرستاران در حد حرف باقی مانده و البته مدتی هم هست که مدام، بازنشستگی پرستاران بین ۲۰ و ۲۵ سال دست به دست می‌شود. با این حجم از کمبود تعداد پرستاران، گویا باید حالا حالاها منتظر رسیدن این‌گونه طرح‌ها به مرحله اجرا بود. 

شاید باید بگوییم پرستارانی که صبورانه این مشکلات را تحمل می‌کنند و در این شغل دوام می‌آورند، به وجدان خودشان تکیه کرده‌اند و امیدوار به همت مسئولان مربوطه و برنامه‌ریزان برای حل این مشکلاتشان هستند.

انتهای پیام/۴۰۷۶/


لینک گزارش در آنا


رابطه هایدگر و علوم اجتماعی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران بررسی شد


 سه شنبه ۱۰ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۵۵

رابطه هایدگر و علوم اجتماعی با حضور احمد رجبی استاد فلسفه در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران بررسی شد.

به گزارش خبرنگار حوزه رسانه گروه اجتماعی خبرگزاری آنا، احمد رجبی استادیار دانشگاه تهران در نشست «فلسفه و علوم اجتماعی» که عصر امروز در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با موضوع «هایدگر و علوم اجتماعی» برگزار شد، با اشاره به اینکه ابتدا باید در مورد نفس ایده هستی‌‌شناسی در اندیشه هایدگر سخن به میان آورد، گفت: هایدگر یک متفکر ارسطویی است به این معنا که از نظر او اجتماعی بودن یک امر ذاتی و بدوی بوده و اجتماعی بودن در نظر هایدگر بر هستی‌شناسی او مقدم است.

وی گفت: خاستگاه‌های مختلفی همچون اندیشه متفکرانی چون نیچه، دیلتای و مارکس را برای اندیشه هایدگر می‌توان نام برد اما اندیشه هوسرل بر هایدگر اثر عمده‌ای داشته است.

این استاد فلسفه ادامه داد: در اندیشه هایدگر از یک سو نوعی روی آوردن به معنای گشوده بودن داریم که آن را اکستاتیک می‌نامد و از سوی دیگر یک خودنشانگری داریم که در گشوده بودن خود را آشکار می‌کند؛ هایدگر وساطت این مواجهه را بستری برای هرگونه فهم برای وجود می‌داند.

رجبی با اشاره به اینکه هایدگر با پنج‌گونه مواجهه با فردگرایی شناخته می‌شود که به تعبیری ممکن است مورد سوءتفسیر واقع گردد، افزود: هایدگر به ترتیب گونه‌هایی از فرد و جمع‌گرایی را مطرح می‌کند که عبارتند از فردگرایی اولیه، جمع‌گرایی اولیه، فردگرایی مبتنی بر اصالت، جمع‌گرایی ملت و تقدیر خود هستی؛ این‌ مواجهه در هر گونه‌ای به معنای تناقض به گونه پیشین ممکن است تعبیر شود.

این استاد دانشگاه تهران افزود: ما می‌خواهیم به این نقطه برسیم که چگونه فهم وجود در دل خودش مسئله اجتماعی بودن را در برگرفته است و چرا زمانی که این آشکار شدن را بحث می‌کنیم، در همین ظهور حیث اجتماعی بودن انسان را باید بررسی کنیم و به چه معنا اجتماعیت انسان در خصلت کاملا مقدم یا خصلت پیشینی قرار می‌گیرد؟

وی در ادامه بررسی اندیشه‌های اجتماعی هایدگر گفت: ما با ادامه بررسی متوجه می‌شویم که هایدگر در دوگانه سوژه و به ابژه،  یا هستی و معرفت از یک دوگانه دیگر هم عبور می کند و آن دو گانه فرد و جمع است.در نهایت یک سوال ایجاد می‌شود که باید هایدگر را به یک موضع فردگرایانه برگردانیم یا یک موضع جمع گرایانه و هر کدام از اینها را چگونه باید تغییر کنیم؟

در ابتدای این نشست از کتاب «تناهی استعلایی» پیرامون اندیشه مارتین هایدگر نوشته احمد رجبی رونمایی شد.

انتهای پیام/۴۰۷۶/

لینک در آنا 



گزارش آنا از یک پرونده متفاوت قضائی؛ حکم اعدام آرمان به تعویق افتاد/ ماجرای جنجالی قتل غزاله چه بود؟


 چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۴۵

۱۲ بهمن سال ۹۲ غزاله برای آخرین بار از خانه خارج شده و ساعاتی پس از ملاقات با آرمان، پسری که در یک سفر خارجی خانوادگی با او آشنا شده بود، برای همیشه ناپدید شد.

به گزارش خبرنگار حوزه قضائی گروه اجتماعی خبرگزاری آنا، اواخر سال ۹۲ خبر وقوع یک قتل روی خروجی  خبرگزاری‌ها و رسانه‌ها قرار گرفت . موضوع از این قرار بود دختری به نام غزاله به دست پسری حدودا ۱۸ ساله به نام آرمان به قتل رسید. حالا آرمان حدودا ۲۴ سال سن دارد و قرار بود امروز چهارشنبه ۱۱ دی ماه اعدام شود. تا اینجای ماجرا، به جز اینکه جسد دختر مقتول هیچ وقت پیدا نشد، این قاتل و مقتول تفاوت زیادی با دیگر پرونده‌های جنایی نداشتند. اما سالهای حبس آرمان برای تعیین تکلیف پرونده قتل، ظاهرا تفاوت‌های زیادی را با دیگر موارد مشابه ایجاد کرده است. 

شروع ماجرا و اعتراف به قتل

۱۲ بهمن سال ۹۲ غزاله برای آخرین بار از خانه خارج شده و ساعاتی پس از ملاقات با آرمان، پسری که در یک سفر خارجی خانوادگی با او آشنا شده بود، برای همیشه ناپدید شد. 

با اعلام مفقود شدن غزاله و پیگیری‌های انجام شده کارآگاهان را به سمت آرمان کشاند. آرمان دستگیر شد و در تحقیقات اولیه با کنار گذاشتن تناقض‌گویی به قتل غزاله اعتراف کرد. 

آرمان در تحقیقات و بازجویی‌های اولیه گفت آن روز وقتی غزاله به خانه‌مان آمد و از تصمیم قطعی او برای جدایی و سفرش به خارج از کشور باخبر شدم، عصبانی شدم و بین ما درگیری ایجاد شد. پس از اینکه به زمین افتاد و سرش به گوشه تخت برخورد کرد، چند ضربه با میله بارفیکس به سرش زدم و نهایتا متوجه شدم نفس نمی‌کشد. جسد او را در چند لایه نایلون پیچیدم و داخل یک چمدان گذاشته و آن را در سطل زباله‌ای نزدیک خانه انداختم. پس از این اقدام بلافاصله به خانه بازگشته و سعی کردم تمام آثار جرم را از بین ببرم.  

جسدی که هیچ وقت پیدا نشد

جسد غزاله گم شد. آرمان مدعی شده بود جسد را درون سطل زباله‌ای در خیابان میرداماد انداخته است اما  نه در محل سطل زباله مورد ادعای آرمان و نه با جستجوی طولانی محل دپوی زباله در جنوب تهران اثری از جنازه غزاله به دست نیامد و هنوز هم این جسد پیدا نشده است.

تلاش برای تغییر اعترافات و تبرئه از قتل عمد

آرمان در اعترافات اولیه به قتل غزاله اعتراف کرده بود. در روند رسیدگی پرونده و در سال ۹۴ آرمان در دادگاه اظهارات قبلی خود را رد کرده و سعی کرد مرگ غزاله را نه به خاطر حمله به وی با ضربات میله بارفیکس، بلکه  به دلیل پرت شدن از پله‌ها و غیرعمد جلوه دهد.

او در دادگاه گفت: ژاله وقتی از پله‌های خانه‌مان پایین رفت، همین که خواستم در ورودی آپارتمان را ببندم، ناگهان صدای جیغش را شنیدم، وقتی در را باز کردم، دیدم او از پله‌ها سقوط کرده است. هر چه صدایش زدم، جواب نداد. ادعایی که قاضی دادگاه آن را رد کرد و موجب شد خانواده غزاله بر درخواست قصاص اصرار کنند و پدر غزاله حاضر شد برای اجرای حکم، نصف دیه را برابر قانون پرداخت کند.

تلاش‌های وکیل مدافع آرمان 

وکیل‌مدافع آرمان نیز در دفاع از وی گفت: این پسر هنگام ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال سن داشته است، از این رو تقاضا دارم وی برای بررسی سن عقلی‌اش به کمیسیون پزشکی قانونی منتقل شود تا در صورت اثبات این موضوع، ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی که برای متهمان زیر ۱۸ سال امتیازی ویژه قائل شده است درباره موکلم اعمال شود و البته باید بگویم از آنجایی که هنوز جسد پیدا نشده است و بعد از ناپدید شدن غزاله صفحه فیس‌بوک وی تا مدتی فعال بود، شاید او زنده باشد.

به دلیل اینکه آرمان در زمان وقوع قتل ۷ روز با ۱۸ ساله شدن فاصله داشت، تیم قضائی لازم دانست تا طبق ماده قانونی حمایت از مجرمان ١٨ ساله، آرمان را در اختیار کمیسیون پزشکی‌قانونی قرار دهند تا رشد عقلی او در زمان جنایت تایید شود.

این کمیسیون هم روز ٢٧ آبان ماه ٩٣ جلسه‌ای تشکیل داد و در نهایت اعلام کرد اختلال روانی که قوه تشخیص متهم را سلب کرده باشد، در زمان جنایت و معاینه فعلی به دست نیامده است

حکم نهایی 

بنابر این گزارش، ۳ قاضی عالیرتبه قضائی با توجه به ارائه شدن نظریه پزشکی قانونی در زمینه شرایط سنی آرمان در زمان جنایت، اقرار‌های این پسر، بازسازی صحنه جنایت و مدارک علمی و پلیسی پس از شور، آرمان را گناهکار شناخته و وی را به قصاص نفس «اعدام» محکوم کردند اما وکیل متهم به قتل هنوز به این حکم معترض است و مواردی را برای اثبات بی گناهی آرمان مطرح می کند.

متهم متفاوت؛ تحصیل در زندان در انتظار صدور حکم

آرمان در این سالها، در زندان مشغول تحصیل شد و با امید به نجات از قصاص علاوه بر اخذ مدرک تحصیلی مهندسی کامپیوتر، در سال جاری موفق به قبولی در مقطع کارشناسی ارشد رشته مهندسی پزشکی دانشگاه تربیت مدرس شد.

روز اجرای حکم مشخص شد؛ چهارشنبه ۱۱ دی ماه ۹۸

با وجود همه تلاش‌‌های وکیل آرمان، حکم در دیوان عالی کشور هم تائید و پس از اخذ حکم استیذان، به واحد اجرای احکام دادسرا ارجاع شد. چند روز قبل هم رسانه‌ها از اجرای حکم اعدام آرمان در سحرگاه روز چهارشنبه ۱۱ دی ماه دادند . حکمی که امروز قرار بود انجام شود .

موج خبری و درخواست عمومی برای عفو آرمان 

مردم، رسانه‌ها، هنرمندان و سلبریتی‌ها در روزهای گذشته با انشار پیام‌هایی از خانواده غزاله برای عفو آرمان تقاضا کردند.

پرویز پرستویی در صفحه اینستاگرامش نوشت: «پدر و مادر مقتول، عرض سلام و ادب و تسلیت به شما دلسوخته¬گان. میدانم شما عزیز و جگر گوشه تان را ازدست داده اید و تقاضای قصاص حق مسلم شماست و خودتان هم میدانید که آرمان سحرگاه چهارشنبه آخرین نفس‌های خود را خواهد کشید. بنده حقیر از شما داغدیده گان محترم تقاضا دارم به آرمان رحم کنید و اورابه بزرگی خودتان ببخشید.»

احسان علیخانی هم نوشته است: «پدر و مادر غزاله عزیز، شما ۶ سال است که عزادار غزاله هستین، دردی عمیق و جانکاه، قابل درک نیست داغ شما، حق با شماست حتما حق با شماست، اما در این ساعت‌های پایانی زندگی آرمان، از شما پدر و مادر محترم و گرامی خواهش می‌کنم و تفاضا می‌کنم که بزرگى کنید به آرمان رحم کنید و او را به بزرگی خودتان ببخشید، صبح چهارشنبه دیگر آرمان نیست، آرمان ۶ سال هر شب کابوس اعدام دیده در زندان، هر شب مرده و زنده شده، شما حق دارید، اما او ۱۸ ساله بوده و اشتباه کرده، غلط کرده ولى ۱۸ ساله بوده، در زندان از دیپلم تا فوق لیسانس درس خوانده و ثابت کرده با رفتارش که در صورت محبت و گذشت شما صلاحیت بازگشت به جامعه را دارد، من دو بار با شما حرف زدم و حسی در دلم گواهی می‌دهد بامداد چهارشنبه شما دلِ اعدام آرمان را ندارید، چون در صدای شما جز درد رفتنِ غزاله، مهربانی و گذشت هم بود، الهی که رحم کنید و آرامتر شوید.»

اجرای حکم به تعویق افتاد 

شاید کمپینی که برای تقاضای بخشش آرمان به راه افتاده بود نتیجه داد و امروز در رسانه‌ها عنوان شد خانواده مقتول، تنها ساعاتی مانده به اجرای حکم با مهلت یک ماهه به آرمان موافقت کردند. مهلتی که شاید با دلرحمی خانواده غزاله برای همیشه تمدید شود.

انتهای پیام/۴۰۷۶/


لینک خبر در آنا 

نهضت اجتماعی جوانان، هوایی تازه در فضای مدیریت کهنه و خسته کشور/ جنبشی که پای کار حل مسائل مردم است


سه شنبه ۱۰ دی ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۰۵ اجتماعی/   زنان، خانواده و جوانان


کم‌توجهی به نقش جوانان در تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌ها موجب آن شده که جمعی از جوانان در ایجاد «نهضتی اجتماعی» هم آوا شوند.

به گزارش خبرنگار حوزه جوانان گروه اجتماعی خبرگزاری آنا، دوران جوانی در مابین دوران کودکی، نوجوانی، میانسالی و کهنسالی دوره‌ای متفاوت و سرشار از انرژی و 

تلاش و توانایی است که اگر در مسیر درست قرار گیرد، می‌تواند تاثیر بسزایی در زیست اجتماعی شخص، خانواده و جامعه بگذارد.

از سوی دیگر پنجره‌ای از فرصت جمعیتی در کشور رو به سوی جوانی گشوده شده است که اگر سیاستگذاری درستی در استفاده از این فرصت صورت گیرد، به باور قریب به اتفاق کارشناسان، می‌تواند سکوی پرشی برای پیشرفت و توسعه کشور برای دهه‌های آینده پدید بیاورد.

با وجود همه شعارها و وعده‌ها اما، هنوز آنطور که شایسته است این توجه و استفاده از این حجم انرژی جوانی در کشور محقق نشده است. این کم‌توجهی به نقش جوانان در تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌ها موجب آن شده است که جمعی از جوانان در ایجاد «نهضتی اجتماعی» هم آوا شوند. 

حل مسائل مردمی به یک نهضت اجتماعی نیاز دارد 

«نهضت اجتماعی جوانان» یک جنبش مردمی است که برای بازتعریف مدلی جدید از حکمرانی ایجاد شده است. این مدل جدید از حکمرانی منطبق بر فعال کردن لایه‌هایی از فعالان اجتماعی برای ایجاد حلقه اتصال میان مردم و حاکمیت است. این نهضت در فعالیت اجتماعی رویکردی مسئله محور دارد و در وهله اول در تلاش است تا فعالان اجتماعی را پای کار حل مسائل مردم بیاورد. مسائل بر زمین مانده‌ای که به دلایل مختلف از قبیل بروکراسی اداری، عدم توزیع عادلانه امکانات و ثروت، اشتباهات ساختاری و دیگر عوامل مشابه مرجعی برای حل و فصل آنها وجود نداشته یا در حل آنها ناکارآمد بوده است . 

به زبان ساده‌تر این نهضت در پی آن است که با استفاده از تجربیات نهضت‌های قبلی مثل نهضت سوادآموزی، نهضت جهاد سازندگی و نهضت دفاع و امنیت، نهضت حل مسائل بر زمین مانده مردم به دست خود مردم را پدید آورد و میدانی جدید برای حرکتهای مردمی ایجاد کند.

نهضت اجتماعی جوانان در مرحله نخست خود، سعی در شناسایی فعالان اجتماعی دارد زیرا گام‌های بعدی برای پیشرفت منطقه‌ای را باید همین فعالان بردارند. فعالانی که  در بیشتر زمان‌ها بی‌اطلاع از هم و بدون یک نگاه جامع به اجتماع و عرصه فعالیت خود، بعضاً حتی مشغول فعالیت‌هایی هستند که از میزان اثرگذاری بالای آن در صورت مدل‌سازی و تکثیر بی‌اطلاعند.

دستگاه‌های همکار با نهضت اجتماعی جوانان

برای شناسایی این فعالان اجتماعی در گام نخست فعالیت، این نهضت البته از همکاری با مجموعه‌های متعددی همچون کمیته امداد امام خمینی(ره)، سازمان حفاظت محیط زیست، وزارت ورزش و جوانان، وزارت تعاون،کار و رفاه اجتماعی، قرارگاه‌های بسیج سازندگی و پیشرفت و آبادانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و مجموعه‌های مرتبط با فعالیت‌های اجتماعی ناگزیر بوده است.

هشت عرصه برای شروع شناسایی و شبکه‌سازی فعالان اجتماعی تاکنون در این نهضت در نظر گرفته شده است که عبارتند از «کسب و کار و کارآفرینی و رفاه اقتصادی»، «نشاط و تفریح»، «مطالبه گری»، «سلامت»، «محیط زیست»، «آموزش و فناوری»، «ورزش» و «گردشگری».

این نهضت همایش‌هایی را با عنوان «عهدواره پیشرفت منطقه‌ای» در استان‌های مختلف کشور برگزار می‌کند تا محملی برای شناسایی و البته معرفی الگوهای موفق فعال در حوزه‌های هشت گانه فعالیت‌های اجتماعی پدید آورد.

در این سلسله همایش‌ها که به صورت استانی و با حضور فعالان اجتماعی هر استان و با ارائه مدل‌هایی از فعالیت‌های موفق اجتماعی برگزار می‌شود، نهضت اجتماعی سعی در معرفی فعالیت‌های اثرگذاری دارد که دارای سه ویژگی مهم مردمی بودن، دارای خلاقیت بودن و داشتن قابلیت مدل‌سازی و تکثیر باشند.

تاکنون و در آذر و دی  ماه سال جاری، عهدواره پیشرفت منطقه‌ای در استان‌های بوشهر، تهران، گلستان، خراسان رضوی، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد برگزار شده و چهارشنبه و پنج‌شنبه هرهفته چند استان میزبان برگزاری این همایش منطقه‌ای است.

در نتیجه برگزاری این همایش‌ها تا کنون شبکه‌ای از فعالان اجتماعی حول هسته‌ای از جامعه نخبگان اجتماعی شکل گرفته و میزان افراد عضو این مجموعه‌ها در حال افزایش است. با توجه به منطقه‌ای بودن فعالیت‌های این نهضت، شناسایی مسائل مبتلابه هر منطقه، بر خلاف روندهای رایج در دیوانسالاری، از خود منطقه اتفاق افتاده و خود مردم همان منطقه برای حل مسئله محلی خود بسیج می شوند. 

خطری که نهضت اجتماعی جوانان را تهدید می‌کند

هرچند فعالیت‌های جمعی و نهضت‌گونه تاکنون و در تاریخ انقلاب اغلب به موفقیت‌های قابل توجهی دست پیدا کرده‌اند، اما یک تهدید دائمی بر این فعالیتها سایه افکنده است. تبدیل شدن به سازمان و گرفتار شدن در ساختارسازی و نهادسازی در قالب جنبش‌های مردمی، آفتی است که نهضت‌ها را از بقا و حیات و استمرار فعالیت‌ها باز می‌دارد.

از سوی دیگر محصور و منحصر ماندن دامنه فعالان اجتماعی عضو نهضت در بخشی خاص از بدنه اجتماعی می‌تواند، تجربه‌ فعالیت‌های قشری قبلی را تکرار کرده و منجر به ضعف و اضمحلال نهضت در طولانی مدت شود.

همچنین توجه بیشتر به فعالیت‌های رسانه‌ای و اطلاع‌رسانی از دیگر لازمه‌های فعالیت این نهضت به نظر می‌رسد و بدون اطلاع‌‌رسانی دقیق نمی‌توان انتظار داشت موج حرکت مردمی در پیوستن به این نهضت پدیدار شود.

باید امیدوار بود که در مسیر تحقق گام دوم انقلاب که محور آن را جوانان و فعالیت‌های ایشان تشکیل می‌دهند، نهضت اجتماعی جوانان برای حل مسائل مردم، نفسی تازه باشد.

انتهای پیام/۴۰۷۶/


حاشیه های گزارش 

این یادداشت را برای معرفی نهضت اجتماعی جوانان نوشتم. نه به خاطر اینکه رابط وقت این نهضت در جنوب غرب تهران بودم بلکه به این دلیل که باور داشتم این نهضت اگر درست هدایت شود می تواند اثر گذاری عمده ای بر فعال کردن بدنه مردم برای حل مسائلشان پدید بیاورد. تا روز نوشتن ای حاشیه، هنوز موفق نشده ام با همکاران خودم در نهضت نسشت خبری که دلخواهم است برگزار کنم و حسابی دیر شده است . 24 اردیبهشت 99

لینک یادداشت در آنا

اجرای قانون هوای پاک دغدغه هیچ سازمانی نیست/ بهانه فراهم است؛ مشکلات مالی!

متولیان اجرای «قانون هوای پاک» شرایط اقتصادی کشور و عدم تامین و تخصیص منابع مالی را دلیل اصلی عدم اجرای کامل این قانون عنوان می‌کنند.

به گزارش رضا رضوی خبرنگار حوزه محیط زیست گروه اجتماعی خبرگزاری آنا، افزایش روزافزون تولید و تردد خودروها و تاثیر تغییرات اقلیمی و نابودی جنگل‌‌ها و مراتع و ریه‌های تنفس زمین، شرایط بغرنجی را برای حفظ و کنترل سلامتی هوا پدید آورده است؛ در این میان ایران و به‌ خصوص کلانشهرهای کشور ، از این شرایط بغرنج در امان نبوده‌اند. 

هزینه‌های سنگین آلودگی محیط زیست 

هزینه‌های تحمیل شده به کشور به دلیل افزایش حجم آلاینده‌ها اعم از بیماری‌های تنفسی و مرگ و میر ناشی از آن و تعطیلی مدارس و ادارات و دانشگاه‌ها، روز به روز افزایش یافته و زنگ هشدار لزوم ایجاد قوانین برای این معضل را به صدا درآورده است.

در این بین با گذشت دو سال و ۴ ماه از تصویب قانون هوای پاک و ابلاغ این قانون برای اجرا، در شرایط مختلف نشانه‌های متعددی از ناکارآمدی احتمالی این قوانین یا عدم توانایی مجریان آن خود را نمایان می‌سازد.

مسئله کدام است ؟ ناهماهنگی یا ناتوانی دستگاه‌های مسئول اجرای قانون 

اجرای قانون هوای پاک ۲۱ دستگاه مسئول داشته و پر واضح است که بیش از هر قانون دیگری نیاز به هماهنگی برای اجرا دارد. بدون وجود این هماهنگی، تلاش برای اجرای این قانون نه تنها به نتیجه نخواهد رسید بلکه هزینه‌های اضافی را به بدنه کشور تحمیل خواهد کرد. حال اگر دستگاه‌های مسئول در جورچین اجرای این قانون در محل مناسب قرار نگیرند و به وظایف تعریف شده در این قانون عمل نکنند، شکل کاملی از تصویر هوای پاک ایجاد نخواهد شد.

با یک بررسی ساده مثال‌های متعددی از این ناهماهنگی‌ها را می‌توان مطرح کرد؛ تصور کنید سازمان محیط زیست استانداردهای متفاوتی از سازمان استاندارد ایران را تعیین کند و یا شرکت‌های عمده خودروساز نتوانند یا نخواهند به افزایش کیفیت‌ خودروهای تولیدی خود دست زده و میزان آلایندگی خودروها را تا حد استاندارد پایین بیاورند؛ از طرف دیگر وزارت نفت توان یا اراده تولید سوخت با کیفیت مصوب استاندارد در قانون را نداشته باشد، به اینها بیفزایید دولت هماهنگی‌های بین دولتی یا به اصطلاح دیپلماسی محیط زیست برای کنترل و متوقف ساختن ایجاد و گسترش کانون‌های ریزگرد بین‌المللی را در اولویت‌های خود نداند. این‌ها مواردی هستند که به همراه عدم همکاری مناسب مردم، معجون ناهماهنگی می‌شود که نتیجه‌اش این است: «با یک وارونگی هوا در ایام فصول سرد، چند هزار نفر روانه بیمارستان و کلی اداره و سازمان و دانشگاه و مدرسه در بخش های مختلف کشور تعطیل می شوند.»

سرعت تخریب محیط زیست تصاعدی بالا می‌رود 

البته این بخشی از ماجراست. علاوه بر ایجاد هزینه‌ها، با معطل ماندن بخشی از اجرای قانون هوای پاک، یک شکل کاریکاتوروار از این قانون پدید می‌آید که حجم نامتوازنی از اقدام‌های بدون تاثیر نتیجه آن است .

سرعت تخریب هوایی که تنفس می‌کنیم معطل عدم اجرای قانون نمی‌ماند. نابودی جنگل‌ها و عدم بازسازی و جایگزینی آنها، افزایش بیش از حد کنترل کانون‌های بحران در بیابان‌زایی، نه تنها امروز که از همین حالا آینده‌ای دشوارتر را برای نسل‌های بعد به نمایش گذاشته است.

چه باید کرد؟

عنوان می‌شود که شرایط اقتصادی کشور و عدم تحقق، تامین و تخصیص منابع مالی، دلیل اصلی عدم اجرای کامل "قانون نفس" یا همان قانون هوای پاک است. بهترین کار در این شرایط، آن است که با بررسی مجدد این قانون، هر دستگاه، دستورالعمل‌هایی برای اجرای بخش‌های مهم‌تر و زیربنایی این قانون را فراهم آورد.

اینکه عدم اجرای قانون هوای پاک به مشکلات مالی گره بخورد شاید کمی بی‌تدبیری باشد زیرا با کمی صرفه‌جویی در هزینه‌کردهای هر کدام از دستگاه‌های مسئول، می‌توان شاهد عملکرد بهتر دستگاه‌ها و نهادها در این زمینه و اجرای بهینه این قانون بود.

شاید بهتر است کارگروهی مشترک از مجموعه دستگاه‌های مسئول پدید آید تا هماهنگی بیشتر و جدی‌تری برای اجرای این قانون مهم ایجاد شود.

بدون جلب مشارکت مردم، اجرای هیچ قانونی میسر نیست. باید راهی برای مشارکت بیشتر مردم در اجرای بخش‌های عمومی این قانون پیدا کرد.

هرچه هست، تا دیر نشده قانون نفس را باید اجرا کرد؛ این یک انتخاب نیست بلکه یک اجبار اجتناب‌ناپذیر است.


حاشیه گزارش

موضوع ساده است و پس زمینه این گزارش در خود آن آشکار است. شرایط محیط زیست و تهدیدهای زیست محیطی آنقدر واضح در مقابل چشمان ما رژه می روند که کمتر پوششی توان پوشاندن آن را دارد. 

اساسا محیط زیست پیوست هیچ حا نیست و اولویت هیچ سازمانی در طراحی پروژه ها بر روی آن قرار ندارد. شاید مدیریت روزمره و کوته بینانه و کوتاه مدت آفتی است که همه چیز ما را از بین خواهد برد.

لینک گزارش در آنا